کد مطلب:161268 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

پذیرش و مقبولیت حکومت معاویه از سوی مردم
معاویه با تبلیغات گسترده ای كه صورت داده بود، با فریب افكار عمومی، به حكومت خود مشروعیت و در واقع مقبولیت بخشیده بود. هر چند از زوایای مختلف، حكومت معاویه پایه و اساس مشروعی نداشت و خلافتش غصبی و نامشروع تلقی می شد، اما او با فریب و ترفندهایی كه به كار می گرفت، شماری از مسلمانان و شامیان را برای پذیرش حكومتش آماده ساخت.


دلائلی كه معاویه برای مشروعیت حكومتش بدانها توسل می جست، یكی ادعای خونخواهی عثمان بود. او مدعی بود كه عثمان مظلوم كشته شده و من صاحب خون او هستم. بنابراین باید حكومت به من برسد. دومین مسأله، حكمیت و جریانی كه بعد از واقعه ی صفین روی داد، بود. حماقت ابوموسی اشعری و نیرنگ عمروعاص، باعث شد تا معاویه حكومت خود را مشروع بداند. مسأله سوم، پیمان صلح و معاهده ی منعقد شده با امام حسن علیه السلام در سال 41 هجری بود. و چهارم آنكه می گفت مردم با من بیعت كرده اند و این بیعت را دلیلی بر قانونی بودن حكومت خود بشمار می آورد.

در دوران خلافت معاویه، 20 سال امام حسین علیه السلام در مدینه، مظلومانه در میان امت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صبر كردند. ایشان نمی توانستند در خطبه ی نماز جمعه سخنرانی كنند؛ چون چنین اجازه ای به او نمی دادند. خطیب جمعه باید توسط معاویه انتخاب می شد و موظف به لعن علی علیه السلام بود. امام هم بنشینند و گوش كنند! اگر اباعبدالله علیه السلام در چنین شرایطی قیام می كرد، حداكثر نتیجه ای كه حاصل می شد این بود كه عده ای از مردم كه انسانهای خوب و صالح را دوست می داشتند، می گفتند حیف شد كه امام حسین علیه السلام از دست رفت. بعد از چندی هم نام او فراموش می شد. ما شیعیان چند بار نام عمرو بن حمق یا رشید هجری را شنیده ایم و می شناسیم؟ زید بن علی بن الحسین علیه السلام چه شد؟ ما چه مقدار از تاریخ او را می دانیم؟ با اینكه قیام او مقدس هم بود. اما آیا عزاداری برای او بر پا می شود؟ اگر امام حسین علیه السلام در آن شرایط بر علیه معاویه قیام می كرد، او نیز نهایتا سرانجامی مانند آنها پیدا می كرد. البته این سخن بدان معنا نیست كه قیام امام، برای شهرت و آوازه بود؛ بلكه منظور این است كه در آن شرایط، قیام امام نمی توانست سرنوشت ساز باشد و تا جهان باقی است، الگو بوده و از نورش استفاده برند. به بیان دیگر، در آن شرایط امام نمی توانست به نحو كامل و اتم از این قیام بهره برداری كند.

در زمان معاویه، مردم از حضرت استقبال نمی كردند، برای اینكه معاویه كارهای خود را با شیطنت انجام می داد و مثل یزید بدون سیاست اقدام نمی كرد. معاویه از روی شیطنت و رندی و با ژستی مقدس مأبانه، در جایی كه بین امام حسین علیه السلام و معاویه گفتگو و مجادله ای صورت گرفت، آن حضرت را از غیبت یزید نهی می كرد! معاویه گفت: اینكه


گفتی مادرت از مادر یزید بهتر است، راست گفتی؛ چون اگر جز این نبود كه فاطمه از قریش بود و مادر یزید از قریش نیست، كافی بود. این همان عصبیت ملی گرایی و قوم گرایی است. معاویه گفت: علاوه بر اینكه مادر تو از قریش است، دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم هم هست، پس مسلما مادر تو بهتر است. اما اینكه گفتی پدر تو از پدر یزید بهتر است، جای تأمل دارد؛ چون می دانی كه پدر یزید و پدر تو با هم مبارزه كردند، و خدا به نفع پدر یزید حكم كرد و اما خودت كه گفتی از یزید بهتر هستی، نه اینگونه نیست. یزید برای جامعه ی اسلامی بهتر است. حضرت فرمودند: «می گویی یزید شرابخوار از من بهتر است؟» سیاست معاویه را ببینید. در جواب امام گفت: آقا! از پسر عمویت [1] غیبت نكن! دلیل برتری یزید این است كه تو غیبت او را می كنی، ولی او غیبت تو را نمی كند! [2] . [3] .

لذا دلیل اینكه امام حسین علیه السلام در زمان معاویه قیام نكرد، این بود كه شرایط بگونه ای نبود تا امام بتواند رسالت خود را با مظلومیت و شهادت خود در تاریخ ثبت كند تا جاودانه بماند و در تاریخ گم نشود. اما در زمان یزید مبادرت به چنین قیام حساب شده ای كرد. نقشه ی الهی و ماهرانه ای كه امام آنگونه به شهادت برسد و نامش الی الابد همچون چراغ فروزان همه عالم را در همه ی زمانها روشن كند. چنان كه كفار و بت پرستان و یهودیان و مسیحیان درباره ی امام علیه السلام سخنها گفته و اعمال ویژه ای را انجام دهند. [4] نقل است كه در بسیاری از شهرهای هندوستان در شب تاسوعا و عاشورا، هندوهای بت پرست آتش روشن می كنند و به یاد سیدالشهداء علیه السلام با پای برهنه وارد آتش می شوند. [5] .

بنابراین اگر جایی انسان در تكلیف و وظیفه ی خویش متحیر ماند، نور حسین بن


علی علیه السلام و چراغ هدایتی كه او برافروخت، تكلیف انسان را مشخص می كند. اگر همه چیز مورد تحریف و تقطیع واقع شده باشد - كما اینكه تفسیر قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مورد تحریف قرار داده و می دهند - اما كشته شدن امام حسین علیه السلام بخاطر دینش، نمی تواند مورد تحریف واقع شود. و لذا دشمن درصدد است تا از راههای گوناگون،این نهضت عظیم را كم ارزش و بی اعتبار جلوه دهد. [6] .



[1] چون دو تيره از قريش بودند، به يكديگر پسر عمو مي گفتند.

[2] الفتوح ج 4، ص 240 الي 244.

[3] نظير همين مطلب را امروز بعضي از خناسان درباره ي يك مسئول ضد اسلامي مي گويند كه او حافظ قرآن است. حافظ نهج البلاغه است. نماز شبش ترك نمي شود و... بايستي توجه نمود كه اين سياست، همان سياست معاويه است.

[4] با اندك تلخيص و تغيير؛ آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، مجلس پنجم.

[5] در پرتو آذرخش، ص 74.

[6] در چند سال اخير، عده اي سخناني بر زبان جاري ساختند كه نه با تاريخ سازگار است و نه مي توان نام تحريف و تقطيع بر آن گذاشت. بلكه از مصاديق توهين و تمسخر بشمار مي رود. به عنوان نمونه:

عبائي خراساني: امام حسين عليه السلام براي مبارزه با قتلهاي زنجيره اي قيام كرد!! (روزنامه ي بامداد، 21 / 1 / 79).

ابراهيم يزدي: جنگيدن عبيدالله بن زياد با امام حسين عليه السلام، بخاطر اين بود كه مي خواست مسجد درست كند!! (به نقل از هفته نامه ي صبح، ارديبهشت 78).

مدير آموزش و پروش استان مازندران: ثواب كف و سوت زدن براي تقويت يكي از نخبگان جامعه، كمتر از سينه زني و عزاداري براي امام حسين عليه السلام نيست! (به نقل از كيهان، 10 / 3 / 79).

روزنامه ي همشهري: - عبارت - (اشهد انك قد اقمت الصلوة و آتيت الزكوة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر) مربوط به گذشته است و به جاي اين، زيارتنامه (اي) حاوي آزادي بگذاريد! (5 / 2 / 78).